6
مرداد

صلوات

كلام احسن


ذکر مبارک صلوات بر محمد و آل او (صلی الله علیه و آله وسلم) حجاب بر انداز است. گاه رفتار، کردار و نیات نادرست بندگان،حجاب بین خلق و حق تعالی می گردد که با ذکر صلوات آن حجاب از بین برداشته شده و دعاء به جانب او صعود می کند.

...

 

آثار فراوانی بر ذکر صلوات مترتب است که به برخی از آن به شرح ذیل اشاره می شود:

این ذکر شریف موجب استجابت دعاست. در بعضی از روایات تصریح شده است كه برای استجابت دعا، آن را با صلوات بر محمد و آل محمد آغاز كنید، زیرا صلوات بر محمد و آل محمد همواره مستجاب است، و خداوند كریم‌تر از آن است كه دعای اول را مستجاب كند و دعای دوم را مستجاب ننماید. از امیرالمؤمنین علي (علیه‌السلام) نقل شده است كه فرمود:

«اذا كانت لك الی الله سبحانه حاجه فابدء بمسأله الصلوه علی النبی (صلي الله عليه وآله وسلم) ثم سل حاجتك، فان الله اكرم من ان یسأل حاجتین، فیقضی احداهما و یمنع الاخری.1

 از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) گزارش شده است که:

«لا یَزَال الدّعاء مَحجُوباً حَتّی یُصَلّی عَلَی مُحَمد وَ آلِ مُحمد»2

پیوسته دعاء بر حجابی مستور است تا که بر محمد و آل او درود فرستاده شود. از همان امام همام نقل شده كه فرمود:

«من كانت له الی الله عزوجل حاجه، فلیبدء بالصلوه علی محمد و آله، ثم یسئل حاجته، ثم یختم بالصلوه علی محمد و آل محمد؛ فان الله عزوجل اكرم من آن یقبل الطرفین و یدع الوسط، اذا كانت الصلوه علی محمد و آل محمد لا یحجب عنه3

کسی که نیاز و حاجتی به خداوند داشته باشد پس به صلوات بر محمد و آل او شروع کند، سپس از او حاجت بطلبد، و بعد از آن دعاء با صلواتی بر محمد و آل او برنامه را پایان برد، البته خداوند متعال گرامی تر از آن است که دو طرف را قبول ولی بخش میانی نیایش را رد کند. همین که صلوات بر محمد و آل او فرستاده شد دیگر دعاء محجوب نخواهد ماند.

1. امام علی، نهج‌البلاغه، كلمات قصار، 361.
2. كلینی، كافی، ج 2، ص 491، و نیز محدث قمی، سفینه البحار، ص 448، در ذیل كلمه «دعاء».
3. الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج 4، 1137.

ذکر صلوات را دست کم نگیریم!
صلوات محبوب ترین عمل است.
صلوات آتش جهنم را خاموش مى كند.
صلوات زینت نماز است.
صلوات گناهان را از بین مى برد.
صلوات فقر و نفاق را از بین مى برد.
صلوات بهترین داروى معنوى است.
چه خوب است كه انسان دائم الصلوات باشد؛ چرا كه پیامبر نیز دائم الصوات است.
چه خوب است همیشه زبان انسان مشغول ذكر صلوات باشد.
چه خوب است كه فضاى جامعه و محیط كار خود را معطر به صلوات كنیم.
چه قدر از عمر مى گذرد و حرف هاى بیهوده از زبان ما خارج مى شود كه دل انسان را سیاه مى كند، صلوات فرستادن بهتر از سكوت و خیال بافى هاى بیهوده و سخنان بى ارزش است.


پس اگر زبان مشغول صلوات باشد هم به عمر خود ارزش داده ایم و هم روح خود را جلا و فضاى محیط خود را نورانى كرده ایم. بیاییم دنیا و عالم برزخ و قیامت خود را با صلوات بیمه كنیم. و با این صلوات خداوند و اهل بیت(علیهم السلام) را خوشحال كنیم.


اعلایِ دین
«اِنَّ اللّه و مَلائِکتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبیِّ یا اَیُّها الّذینَ امَنُوا صَلّوا عَلیهِ و سَلِّمُوا تَسلیما؛ به درستی که خدای تعالی و فرشتگانِ او، درود می فرستند بر پیغمبرِ عالی مقدار. ای کسانی که گرویده اید به خدا و رسول! صلوات دهید بر او و سلام گویید بر وی، سلام گفتی (سلامی شایسته)» (احزاب/ 56)
صلوات از حق تعالی، رحمتِ او است و از غیر او، طلب رحمت، و نزد جمعی، از جانب او رحمت و از ملائکه استغفار و از مومنان دعا.
و مراد اینجا اعتنا است به اظهار شرف و ترفیعِ شأن حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم و گفته اند که معنی «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد» این است که بار خدایا! تعظیم کن محمد را در دنیا به اِعلای دین و اظهار دعوت به طریق یقین و عظمت ذکر و ابقای شریعت او در آخرت به قبول شفاعت او در شأن امت و تضعیف (چند برابر کردن) ثواب و اظهار فضل او بر اولین و تقدیم او به کافه (همه) انبیا و مرسلین علیه السلام.


در قرآن وصل از سوی عبد و صلوات از سوی خدا ذکر شده و عنوان می‌شود کسانی که از ولایت پیروی می‌کنند به خط الهی وصل می‌شوند. این وصل شدن در صلواتی که ما قرائت می‌کنیم، اتفاق می‌افتد. نیرویی که بنده را به سوی بالا برده و به سلام الهی می‌رساند، مرحله حضور بی‌حجاب میان عبد و رب حاصل می‌شود جز نوادری از بندگان نمی‌توانند این مرحله را درک کنند


کیفیت صلوات
روایت است که پس از نزول این آیه، یاران از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: یا رسول اللّه ! ما نمی دانیم که سلام را چگونه به تو کنیم. کیفیت صلوات را بیان فرمایید.
فرمود: بگویید: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ کما صَلَّیتَ علی ابراهیمَ و آلِ ابراهیم، اِنَّک حَمیدٌ مَجید و بارِک عَلی مَحمَّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ کما بارَکتَ علی ابراهیمَ و آلِ ابراهیم، انَّکَ حَمیدٌ مَجید؛ (بار خدایا! بر محمد و آل او صلوات فرست، همانند آن صلوات که بر ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی؛ به راستی که تو مجید و حمیدی. برکت را بر محمد و آل او ارزانی دار همان گونه که بر ابراهیم و آل او ارزانی داشتی؛ به راستی که تو حمید و مجیدی).
پس از آن فرمود: حق تعالی بر من دو فرشته را موکّل گردانید تا هر جا که نامِ من بَرَند و مُستَمِع بر من صلوات فرستد، آن فرشته ها گویند: خدا تو را بیامرزد، [پس] خدا و فرشتگان آمین گویند و اگر بر من صلوات نفرستد، آن هر دو فرشته گویند: خدا تو را نیامرزد و خدا و فرشتگان آمین گویند. و از ابن مسعود روایت شده که هرگاه صلوات بر پیغمبر و آلِ او فرستید، باید که آن، بر وجهِ اَحسن باشد؛ چه شاید که آن بر شما پاسخ داده شود. یکی از یاران امام صادق علیه السلام از آن حضرت پرسید: صلوات فرستادنِ حق تعالی بر محمد که در این آیه ذکر کرده، به چه کیفیت است؟ فرمود: صلوات حق تعالی بر او، اعلایِ مرتبه اوست در آسمان های رفیع و برتر نمودن درجه او بر جمیع درجات انبیاء. سپس سوال شد: تسلیم به چه کیفیت می باشد؟ فرمود: تسلیم، انقیاد نمودن است او را در جمیع امور و اطاعتِ اوامر او کردن و جهد نمودن در طاعت.
از حضرت امام صادق علیه السلام منقول است که: هر که را به خدا حاجتی باشد، باید که ابتدا کند به صلوات بر محمد و آل محمد و بعد از آن، حاجت خود را از او بخواهد و ختمِ آن دعا کند به صلوات بر محمد و آل محمد. پس به درستی که حق تعالی از آن، بزرگوارتر و کریم تر است که هر دو طرف دعا را اجابت کند و میان را واگذارد. چه صلوات بر محمد و آل محمد، در حجاب نمی ماند و در معرض قبول می افتد.


از حضرت امام صادق علیه السلام منقول است که: هر که را به خدا حاجتی باشد، باید که ابتدا کند به صلوات بر محمد و آل محمد و بعد از آن، حاجت خود را از او بخواهد و ختمِ آن دعا کند به صلوات بر محمد و آل محمد. پس به درستی که حق تعالی از آن، بزرگوارتر و کریم تر است که هر دو طرف دعا را اجابت کند و میان را واگذارد. چه صلوات بر محمد و آل محمد، در حجاب نمی ماند و در معرض قبول می افتد


نتیجه ذکر خدا و تداوم آن
آغاز عرفان حقیقی تنها در ذکر خدا و تداومش در وصل است. در قرآن وصل از سوی عبد و صلوات از سوی خدا ذکر شده و عنوان می‌شود کسانی که از ولایت پیروی می‌کنند به خط الهی وصل می‌شوند. این وصل شدن در صلواتی که ما قرائت می‌کنیم، اتفاق می‌افتد. نیرویی که بنده را به سوی بالا برده و به سلام الهی می‌رساند، مرحله حضور بی‌حجاب میان عبد و رب حاصل می‌شود جز نوادری از بندگان نمی‌توانند این مرحله را درک کنند.
صلوات بر رسول و آل او به سوی کسانی توسعه می‌یابد که به خط ولایت متصل شده‌اند و خود را به مرکز مرتبط می‌کنند. جامعه بشری جامعه همیشه پیوسته است افراد یا به هوای نفس و یا به خداوند متعال پیوستگی دارند.
پیوستگی به خدا جز از راه محمد(صلی الله و علیه و آله و سلم) معقول نیست. وصل، سیر صعود الی الله است و صلوات نزول رحمت الهی است و این خلاصه عرفان و فقه ناب دین است.
آن‌ها که عارف ناب بودند، با این حقیقت آشنا شدند و به نیستی حاصل از معرفت دست یافتند. وقتی انسان با وصل به معرفت برسد، نتیجه را می‌تواند با تمام خود ادراک کند. انسان با ذکر کثیر در بیوت انبیاء به مرحله نور می‌رسد که نور خدا نیز از آنجا جلوه می‌کند.

 

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

5
مرداد

مشكات الانوار1

نواده ي امام حسن مجتبي عليه السلام

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

3
مرداد

داستانك ادبي

حکایت جالب قضاوت بهلول

هارون الرشید درخواست نمود کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب نمایید

اطرافیان او همه با هم گفتند عادل تر از بهلول سراغ نداریم او را انتخاب نمایید

خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند

بعد از دیدار با بهلول به او پیشنهاد قاضی شدن در بغداد را داد

بهلول گفت : من شایسته این مقام نیستم و صلاحیت انجام چنین کاری را ندارم

هارون الرشید گفت : تمام بزرگان بغداد تو را انتخاب کرده اند چگونه است که تو قبول نمی کنی !

بهلول جواب داد : من از اوضاع و احوال خودم بیشتر اطلاع دارم و این سخن یا راست است یا دروغ

اگر راست است که من به دلیلی که گفتم شایسته این مقام نیستم و اگر هم دروغ باشد که شخص دروغگو صلاحیت قضاوت کردن ندارد !

هارون الرشید اصرار فراوان کرد و بهلول در خواست کرد یک روز به او مهلت دهند تا فکر کند

فردا صبح اول طلوع بهلول بر چوبی نشست و در خیابان ها فریاد می زد اسبم رم کرده بروید کنار تا زیر سمش گرفتار نشده اید

مردم گفتند : بهلول دیوانه شده است !

خبر دیوانگی بهلول به خلیفه عباسی رسید !

هارون الرشید لبخند تلخی زد و گفت : او دیوانه نشده است او بخاطر حفظ دینش از دست ما فرار کرده تا در حقوق مردم دخالتی نداشته باشد !

حتی زمانی که از غذای خلیفه برای او می آورند می گفت : این غذا را به سگ ها بدهید بخورند حتی اگر آنها هم بفهمند مال خلیفه است نخواهند خورد

 

حکایت بهلول شکم سیر

روزی از روزها هارون الرشید از بهلول دیوانه پرسید :

ای بهلول بگو ببینم نزد تو ” دوست ترین مردم ” چه کسی است ؟

بهلول پاسخ داد : همان کسی که شکم مرا سیر کند دوست ترین مردم نزد من است !

هارون الرشید گفت : اگر من شکم تو را سیر کنم مرا دوست داری ؟

بهلول با خنده پاسخ داد : دوستی به نسیه و اما و اگر نمی شود

 

 

حکایت موشی که مهار شتر می کشید

موشی کوچک مهار شتری را در دست گرفته به جلو می کشید و به خود می بالید که این منم که شتر را می کشم. شتر با چالاکی در پی او می رفت. در این اثنا شتر به اندیشه ی غرور آمیز موش پی برد. پیش خود گفت : «فعلا سرخوشی کن تا به موقعش تو را به خودت بشناسم و رسوا گردی.»

همین طور که می رفتند به جوی بزرگی رسیدند. موش که توان گذر از آن رودخانه را نداشت بر جای ایستاد و تکان نخورد.

شتر رو به موش کرد و گفت : «برای چه ایستاده ای ؟! مردانه گام بردار و به جلو برو. آخر تو پیشاهنگ و جلودار منی.»

موش گفت : «این آب خیلی عمیق است. من می ترسم غرق شوم.»

شتر گفت : «ببینم چقدر عمق دارد.» و سپس با سرعت پایش را در آب نهاد و گفت : این که تا زانوی من است. چرا تو می ترسی و ایستاده ای ؟!»

موش پاسخ داد : «زانوی من کجا و زانوی تو کجا، این رودخانه برای تو مورچه و برای من اژدها است. اگر آب تا زانوی توست صد گز از سر من می گذرد.»

گفت گستاخی نکن بار دگر
تا نسوزد جسم و جانت زین شرر

موش گفت : «توبه کردم، مرا از این آب عبور بده.»
شتر جواب داد : «بیا روی کوهانم بنشین، من صدها هزار چون تو را می توانم از این جا بگذرانم.»
چون پَیَمبَر نیستی، پس رَو به راه
تا رسی از چاه روزی سوی جاه

غرور به خود راه نده، ابتدا پیروی کن، شاگردی کن، مرید باش، گوش کن تا زبانت باز شود آن گاه زبان گشا و آن هم نخست به صورت پرسش و فروتنانه و در همه حال معنی و باطن موضوع و مطلب را بنگر تا به معرفت حقیقی برسی

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

3
مرداد

تخريب قبور ائمه بقيع

 

 

تاریخچه
پیشینهٔ تاریخی بقیع به دوران قبل از اسلام می‌رسد ولی در کتب تاریخی به روشنی قدمت تاریخی آن مشخص نشده‌است. بعد از هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان بوده، مردم مدینه قبل از آمدن مسلمانان به آن‌جا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بنی‌حرام» و «بنی‌سالم» و گاهی نیز در خانه‌های‌شان دفن می‌کردند [۱] و در واقع بقیع اولین قبرستانی است که به دستور پیامبر اسلام و توسط مسلمانان صدر اسلام ساخته شد.
اولین کسی که در آنجا به توصیه پیامبر دفن شد عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبر و علی بن ابیطالب به شمار می‌رفت؛ علی در سخنانش از عثمان بسیار یاد می‌کرد.
محمد برخی از کشته‌شدگان جنگ اُحُد (زخمی‌هایی که در مدینه درگذشته بودند) و یکی از فرزندانش بنام ابراهیم را در آنجا به خاک سپرد. به نوشته تاریخ طبری بعدها که عثمان پسر عفان در قبرستان یهودی‌های مدینه به نام حش کوکب دفن شد، بنی‌امیه اما بقیع را به قدری وسعت داد که قبر عثمان در بقیع قرار گرفت.
بقیع هم‌اینک مدفن چهار امام شیعه (حسن مجتبی، سجاد، محمد باقر و جعفر صادق) است. همچنین قبر زنان پیامبر (غیر از خدیجه) و نیز عباس عموی پیامبر، فاطمه بنت اسد، مادر علی ابن ابی طالب، ام‌البنین (مادر ابوالفضل العباس) و برخی دیگر از بزرگان اسلام در این گورستان قرار دارد. قبرستان بقیع در چند قدمی مسجد النبی قرار دارد.

 

 


مدفونان در بقیع
تقریبا تمامی صحابه پیامبر و شخصیت‌های صدر اسلام در این گورستان دفن شده‌اند. با این وجود تعداد اندکی از قبرها دارای محل دقیق و شناخته شده هستند. قبور ۲۴ نفر از خاندان پیامبر اسلام (اهل بیت) دارای قبر مشخص هستند. این افراد عبارتند از:
• حلیمه مادر رضاعی پیامبر
• تمامی همسران پیامبر (غیر از خدیجه که در گورستان ابوطالب مکه مدفون است): جویریه، ام‌سلمه، زینب دختر جحش، زینب دختر خزیمه، سوده، حفصه، صفیه، ام‌حبیبه، عایشه
• ابراهیم پسر محمد
• همه دختران پیامبر: زینب، رقیه و ام‌کلثوم. فاطمه زهرا نیز گرچه به ظن قریب به یقین در بقیع دفن شده ولی محل دقیق دفن وی مورد اختلاف است.
• چهار امام شیعیان حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد باقر و جعفر صادق، فاطمه بنت اسد مادر علی و عباس عموی پیامبر.
• ام‌البنین همسر علی و مادر ابوالفضل، صفیه و عاتکه عمه‌های پیامبر
• عقیل بن ابی‌طالب و عبدالله بن جعفر
بجز قبر اهل بیت، قبر چهار تن از صحابه و شخصیت‌های صدر اسلام نیز مشخص است. این افراد عبارتند از:
• عثمان
• ابوسعید خدری
• مالک بن انس
• نافع مدنی

 


ویژگی‌های بقیع
قبرستان بقیع دارای دو درب ورودی بوده که یک درب همیشه بسته، و درب دیگر، در ساعاتی از روز بر روی زائران باز بوده‌است. حرم بقیع حالت هشت ضلعی داشته‌است. میرزا محمدحسین فراهانی در سفرنامه‌اش این‌گونه آورده‌است که:
اول چهار نفر از دوازده امام است که در بقعهٔ بزرگی که به صورت هشت‌ضلعی ساخته شده و اندرون و گنبد آن سفیدکاری است.[۲]
ویژگی بعدی، داشتن محراب است و این که حرم، خادمانی نیز داشته‌است. حرم ائمهٔ بقیع مانند سایر حرم‌ها دارای ضریح، روپوش، چلچراغ، شمعدان و فرش بوده‌است. ابن‌جبیر می‌نویسد: قبرشان بزرگ و از سطح زمین بلندتر و دارای ضریحی از چوب می‌باشد که بدیع‌ترین و زیباترین نمونه‌است از نظر فن و هنر. و نقوشی برجسته از جنس مس بر روی آن ترسیم شده و میخ‌کوبی‌هایی به جالب‌ترین شکل در آن تعبیه شده که نمای آن را زیباتر و جالب‌تر نموده‌است.[۳]
محمد لبیب مصری که در سال ۱۳۲۷ هـ.ق به مدینه سفر کرده، می‌نویسد:
در آن‌جا گنبدی معروف به «قبه‌البین» قرار دارد که حجره‌ای در آن وجود دارد و در میان آن گودالی است که ادعا می‌کنند، جایگاه افتادن دندان پیامبر است. و ضریح امام حسن در داخل قبه‌ای است و از فلز ساخته شده‌است و خطوط فارسی بر آن نقش بسته‌است. به گمانم از آثار شیعیان عجم باشد.

 

 


ویرانی آرامگاها
وهابیان در ۸ شوال ۱۳۴۳ (هجری قمری) (فروردین ۱۳۰۵خ) آرامگاه امامان بقیع را ویران کردند.[۴] که به این روز یوم الهدم می‌گویند.
تا آن زمان بر روی مزارهای پیشوایان و سایر بزرگان اسلام که در مدینه مدفون بودند گنبدها و بناهایی قرار داشت. پیشوایان بقیع در بقعه بزرگی که به طور هشت ضلعی ساخته شده بود و اندرون و گنبد آن سفیدکاری شده بود مدفون بودند. پس از تسلط وهابیان بر مدینه آن‌ها آرامگاه‌هایی که بر روی قبور قرار داشت را از بین بردند. در پی این رویداد بارگاه حسن مجتبی، سجاد، محمد باقر و جعفر صادق ویران شد و علاوه بر آن مقبره خدیجه، عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه همسر پدر و مادر پیامبر اسلام (در جنت المعلی واقع در مکه) نیز به طور کامل ویران شد.
این اقدام وهابیان اعتراضاتی را در پی داشت.

پانورامایی از نمای امروزی بقیع

نمای پیش از تخریب آرامگاه‌ها

 


۱. بیت‌الاحزان
۲. آرامگاه چهار امام شیعیان
۳. دختران پیامبر
۴. همسران پیامبر
۵. عقیل و عبدالله بن جعفر
۶. مالک و نافع
۷. ابراهیم فرزند خردسال پیامبر
۸. حلیمه سعدیه
۹. ابوسعید خدری
۱۰. عثمان خلیفه سوم

ضريح چهار امام شيعه پیش از تخریب به وسیله حکومت سعودی، به ترتيب از راست به چپ حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد باقر و جعفر صادق



قبر جلو فاطمه بنت اسد ، چهار قبر پشت آن راست به چپ حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد باقر و جعفر صادق و قبر تکی سمت راست عباس عموی پیامبر

.حليمه دايه پيامبر

 


قبور قسمت سمت راست همسران پیامبر، چپ به راست: جویریه، ام‌سلمه، زینب دختر جحش، زینب دختر خزیمه، سوده، حفصه، صفیه، ام‌حبیبه، عایشه دو قبر سمت چپ عقیل بن ابی‌طالب (چپ) و عبدالله بن جعفر (راست)

 



ابراهیم پسر محمد

 



عثمان

مالک بن انس و نافع مدنی
درگاه اسلام

پی‌نوشت
1.
• تاریخ حرم ائمه بقیع / ص۶۱
• • سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی، ص۲۳۸
• • رحله ابن جبیر، ص۱۷۳
4. • «قبور ائمه بقیع چگونه تخریب شد؟». پایگاه خبری افکارنیوز.
منابع
• آثار اسلامی در مدینه و مکه
• پایگاه خبری تحلیلی بقیع
• قدیمی‌ترین تصاویر از قبرستان بقیع

 

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

2
مرداد

راز و نياز به در گاه خداوند

خدایا؛
خواستم بگویم تنهایم؛
اما نگاه خندانت، مرا شرمگین کرد؛

 


چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”
و اگر نخواهد “نمی شود”
به همین سادگی …
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس …

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی

 

...

 


ببینم، من تو را از درگهم راندم؟
اگر در روزگار سختیت، خواندی مرا،
اما به روز شادیت، یک لحظه هم یادم نمی کردی،
به رویت، بندة، من هیچ آوردم؟
که می ترساندت از من؟
رها کن آن خدای دور … آن نامهربان معبود …
آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت … خالقت
اینک صدایم کن مرا .. با قطره اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکیم … آیا عزیزم حاجتی داری؟
تویی از ما … کنون برگشته ای اما
کلام آشتی را تو نمی دانی؟
ببین چشمان خیست آیا گفته ای دارند؟

 

 

 

نبی عبادی انی اناالغفورالرحیم،
یعنی: ای همه ی بندگان گریزپای من ، که از خجالت سرفرو برده ایدسر
برآوریداین منم خدای شما خدایی که هم می بخشاید و هم مهربان است.
ای همه کسانی که احساس می کنید بخاطر گناهانتان جایی در دل
من خدا ندارید،باور کنید من می بخشمتان،باور کنید من مهربانم
نبی عبادی انی اناالغفورالرحیم،
یعنی:ای محمد شتاب کن،مردمی را می بینم که بار سنگینی از گناه به
دوش می برند.به آنان بگو:من در همین نزدیکی ها خدایی را می شناسم
که می تواند این بارهای سنگین را از دوش شما بردارد،می تواند دست
محبت بر سرشما بکشد ،می تواند ببخشایدتان.
نبی عبادی انی اناالغفورالرحیم،
یعنی:آهای بنده های من،نکند به هر دلیل،از من خدا ببرید و به سراغ کس
دیگریا کسان دیگر بروید ؟من خود قول می دهم، که در آغوشتان بگیرم،
ببوسمتان، ببویمتان و ببخشمتان.
نبی عبادی انی اناالغفورالرحیم،
یعنی:آهای آدم ها،در همین نزدیکی ها،خدایی است که اشک ها را
می سترد،به زلف بندگانش شانه می زند،دل های شکسته را خودش با
دقت و وسواس ترمیم می کند،و به دل های خالی از مهر،بارانی از محبت
می بارد.غبارپریشانی ازچهره ها می روبد،و به لب های ترک خورده از
اندوه،لبخندمی نشاند،و بر زبان های ساکت و منزوی،کلمات محبت امیز
جاری می کندخداییکه به یک بهانه،خستگان راه را درچشمه ای ازنورتن
می شوید،وزیرتابش انوار خداوندی اش گرمشان می کند.
بکجا می روید ای تشنگان؟
چشمه اینجاست،آب اینجاست،خدا اینجاست

 

 

الهی…با خاطری خسته…
دلی به تو بسته!دست از غیر تو شسته…
درانتظار رحمتت نشسته ام. میدهی كريمی، نمی دهی حكيمی…
مي خوانی شاكرم ميرانی صابرم…
الهی احوالم چنانست كه می دانی و
اعمالم چنين است كه مي بينی
نه پاي گريز دارم ونه زبان ستيز…
الهی مشت خاكي را چه شايد و از او چه برآيد
و با او چه باید…
دستم بگير يا الرحمن الراحمين

 

 

چگونه شکر تو توانم کرد،وقتی شکرگذاریِ من از تو،
خود نیازمند شکر گذاری است؟
هر بار که بگویم: تو را سپاس! به خاطر همین، سپاس گویی
بر من واجب می آید که بار دیگر بگویم : تو را سپاس…
مناجات امام سجاد عليه السلام

 

 


آدمی گـاهـی نمیـخواهد بـداند.
آدمی گـاهـی نـه میـداند و نـه میــخواهد کہ بـداند.
خــداونــدا
مـرا در گـروه جـاهـلان مپـسند
واگـر مـن در دستـه جاهلانـم
مـرا
در جهـل مـرکب قـرار مـده..
فرصتی ده
تـا بدانـم
کہ
نمیــدانم

 

 

دوست من!
دعا کن خدا همیشه با تو در تماس باشد
و اگر روزی یادت رفت زنگ بزنی ، تو را بیدار کند و
عبادت را در تو بپروراند.
هر لحظه منتظر باش
تا تو را در مسیر زندگی هدایت کند.
تنها سعی کن برای چند لحظه به جز او همه چیز را فراموش کنی.
بگذار هیچ نقشی از تو بر زمین نماند.
بال هایت را باز کن به سوی معبود حقیقی پرواز کن،
از او بخواه گاهی مواقع اختیار را از دست تو گرفته و به جایت
تصمیم بگیرد،
وقتی صدای ناله هایت به عرش کبریا رفت و قلبت تپید،
قطرات اشک در چشمان زیبایت حلقه زد ،آن هنگام که در
گفتن ایاک نعبد و ایاک نستعین،دلت شکست و صدایت لرزید،
بدان که گوشی را برداشته است و بشارت می دهد
بنده به من بگو چه می خواهی تا دعایت را اجابت نمایم.
بدان که اگر به صلاح تو باشد همه چیز به تو عنایت می کند.

 

 

 

خـــــــــدایا
قبح گناه را در نگاه مان مریز !
مارا گرفتار توجیه وتلبیس شیطان مساز
آنچنان که وجدانمان مُعطّل بماند و
حقیقت از ما رو بگرداند.

 

 

 

به داشته هایت که بیندیشی دیگر چشم نخواهی داشت به دست دیگری….
آرامش در دوست داشتن داشته هاست …
در بخشش بی منت…
و در دعا برای دیگران…

 

 

 


خداوندا
مگذار حسد راهی بیابد به قلبهایمان..
که بی شک هرجا که وارد شد
خانه ای آراسته است زیبنده ی شیطان..

 

 

 

نمازهایت را عاشقانه بخوان،حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری،
قبلش فکر کن چرا داری نماز میخونی؟؟؟
آن وقت کم کم لذت میبری از کلماتی که تمام عمرداری تکرارشون میکنی.
تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست.
هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن
مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ،
بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بـه دنـیـاست
تـا سجـده کـنـنـد … ولـو یـک سـجـده !

 

 

خدایا!
تو را غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم،
تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم،
تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم،
تو را گرم دیدم و در سردترین لحظه ها به سراغت آمدم،
تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟

 

 

در هنگام نيايش

به آنچه خدا به شما نداده ، فکر نکنید …

به نعمت های بیشماری فکر کنید که …

خـــــــــدا ……………

بدون نیایش به شما بخشیده است …!!!

 

 

بـوی ِ نـاب ِ بهشـت می دهـد همـه ي نام های ِ قشـنگ ِتـو
می گذارمشان روی ِ زخــم های ِ د ِ لَ م ..
گفته بودی اَلجَبّـار
یعنی کسی که جُبران می کند همـه ي
شکستگی هایِ د ِ لَ ت را
گفته بودی اَلمُصَـوِّر
یعنی کسی که از نُـو می سازد
همـۀ آنچه را ویـران شده است درون ِ د ِ لَ ت
گفته بودی الشّافـی
یعنی کسی که شفا می دهد تمـام ِ
زخم هایِ عمیق و نا علاج را
هوای ِ دلـم سبک می شود با زمزمـه ي نام هایِ زیبایت
نَفـَس میـکِشَم در هوایِ مهـربانی هـایِ نابت

 

 

خدايا به من ايماني عطا كن كه


نگران روزیم نباشم
درست مانند کودکی که نگران وعده بعدی غذایش نیست
زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد؛

 

 

ﺣﻤﺪ ﻭ ﺳﭙﺎﺱ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ است
ﮐﻪ ﻫﺮ ﺟﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ
ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﺟﺎ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﻡ !

الهـی العـفو !

 

 

خدايا تو مي داني آنچه را من نمي دانم


در دانستن تو آرامشی است و در ندانستن من تلاطمها
تو خود با آرامشت تلاطمم را آرام ساز . . .

 

 

 

خدایا
از تو ثبات حال می خواهم
تا نتیجه اش شود ثبات قدم

 

 

….خدايا


اگه یه روز فراموش کردم خدای ِ بزرگـــــــــــــی دارم …
تو فرامـــــــــــــوش نکن که بنده کوچیکـــــــــــــی داری …
با نوازشی و یا شاید تلنگری آرام ، وجودت را ،
همراهیت را ، مهربانی و بزرگی ات را برایم یاداوری کن…..

 

 

خدایا دستانی عطا کن که

تو را برایم از تو بخواهد . .

 

 

خدايا

من خالیِ خالی ام
یعنی پُرِ پُر هستم از غیر تو…!
خدایا ببخش مرا که
سر درگمی من ازسرگرمی به غیر تو بود
خدایا دیگران رابا تو آرام می کنم!
ولی خودم رابا چه آرام کنم!؟

 

 

خدايا

نه آن شدم كه خواستي
نه آن شدم که خواستم!
تکلیف من این وسط چیست
خدایا؟
خدایا اشتباهم این بود ،جای تو ،خودم را
به خودم سپردم!
وای به این اعتماد به نفس…!

 

 


ببخش که یک عمر
عاشقانه هایم را
خرج این و آن کردم!
و به تو فقط یک مشت خمیازه و
کسلی و بی حوصلگی
تحویل دادم

بی شک می نگری ای خدای من،
از خوفت جریان اشکم را
و از ترست پریشانی دلم را
و از هیبتت ارزش اعضایم را
این همه شرمساری من به خاطر سوء رفتار من است،
و به همین خاطر از شدت زاری به درگاهت صدایم فروخفته
و زبانم از راز و نیاز با تو بازمانده…

صحیفه سجادیه، قسمتی از دعای 16-در آمرزش خواهی از گناهان

 

 


دریافتم، زندگی معجزه حیات است.

زندگی با کلمه‌های من ساخته می‌شود

و هر کلمه‌ای رد پای معجزه است.

پس می‌توانم زیبایی را با کلماتم

بیافرینم.

هرگاه کسی خشم داشت بدانم

به نوازش و کلام مهرآمیزی نیازمند

است.

هرگاه کسی نومید بود به کلماتی که

سپاس او را ابراز کنند محتاج است.

هرگاه کسی حسد می‌ورزید نیاز دارد

دیده شود.

اگر کسی شاکی و گله مند بود نیاز دارد

شنیده شود.اگر کسی تلخ بود نیاز دارد

مهربانی دریافت کند.

 

 

و اگر کسی ستم می‌کند نیاز داشته

دوست داشته شود.

اگر کسی بخل ورزد باید که بخشیده

شود.

و همه‌ی این سایه‌ها در روح و روان

ما نیاز دارند که عشق بر آن‌ها چون

باران ببارد، ببارد و ببارد.

 

 

با کلمات میتوان معجره کرد

با کلمات وجابجایی انها میتوان شعر

نو، پیام نو، راهکار نو را به وجود اورد

با کلمات ،میتوان تلنگر ایجاد کرد

با کلمات ،میتوان امید به زندگی

رابه همه افراد بشر هدیه کرد

با کلمات، میتوان آرامش را برای

زندگی ها به ارمغان آورد.

با کلمات، میتوان روابط مطلوب با

دیگران ایجاد کرد .

بزرگترین معجزه قرن ما قرآن است

که از کلمات وحروف وجملات و

اعراب ساخته

شده است چیدمان کلمات راباید

طوری طراحی کرد که خود و دیگران

را متحول کنیم حتی با کلمات و طرز بیان،

می توان دل سنگ را آب کرد. و

در این روزگار من اموخته ام که

سکوت یک دوست میتواند معجزه کند

وهمیشه بودن در فریاد نیست!!!!!!!!!!!

آموخته ام که هیچگاه گلی را پرپر نکنم

آموخته ام هیچگاه کودکی را رنجور نکنم

آموخته ام که هیچ گاه شکوه از

تنهایی روزگار نکنم

آموخته ام که هرشب گلهای

بالشم را با اشکهایم آبیاری دهم

ولی اشک کودکی را در گونه اش جاری

نکنم

آموخته ام صبوری را ، شکوری را ،

انتظار را ودوست داشتن همه خوبان را
دریافتم، زندگی معجزه حیات است.

زندگی با کلمه‌های من ساخته می‌شود

و هر کلمه‌ای رد پای معجزه است.

پس می‌توانم زیبایی را با کلماتم

بیافرینم.

 

 

خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و در دلم انداز

که هر وظیفه را که در برابر ایشان به عهده ی من است بشناسم

و آگاهی از آن وظیفه را، به کمال، در من فراهم آر

و چنان کن که آنچه را به من الهام کرده ای،به کار بندم

و توفیق ده تا آنچه بینش آن را به من داده ای به جای آورم

و چیزی از آنچه به من آموخته ای فرو نگذارم

و اعضای بدنم از پرداختن به آنچه مرا الهام کرده ای در نماند.

صحیفه سجادیه- دعای بیست و چهارم

 

 

خدایا

در حیرتی

بس عجیب غوطه ورم!

نمی دانم به باطنم

ایمان بیاورم یا به ظاهرم ؟

بین این دو اختلاف طبقاتی غوغا می کند

بی شک می نگری ای خدای من،
از خوفت جریان اشکم را
و از ترست پریشانی دلم را
و از هیبتت ارزش اعضایم را
این همه شرمساری من به خاطر سوء رفتار من است،
و به همین خاطر از شدت زاری به درگاهت صدایم فروخفته
و زبانم از راز و نیاز با تو بازمانده…

صحیفه سجادیه، قسمتی از دعای 16-در آمرزش خواهی از گناهان


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...